علت ایجاد فرسایش مئاندری (پیچان رود)
علت ایجاد فرسایش مئاندری (پیچان رود)
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

از جمله دلایل ایجادفرسایش مئاندری  درکناره ها قبل از احداث سدها مواد درشت دانه که توسط سیلاب درمواقع سیلابی شدن وارد رودخانه میشده  باعث تراشیده شدن کف رودخانه وبه عمق بردن کف وتاثیرات عمده روی کف رودخانه شده است ولی بعد ازاحداث سد هابا باتوجه به اینکه رسوبات عبوری از نوع ریز دانه میباشند باعث انباشت رسوبات درکف رودخانه شده وبه مرور کف رودخانه بالا می آید که این مسئله تخریب کناره ها را موجب میشود که به فرسایش مئاندری بیشتر در رودخانه های پیر  می انجامد.            

 

تعریف ژئومورفولوژي

 

مطالعه ي پديده هاي سطحي زمين يا شناخت زمين ، تجزيه و تحليل درباره ي پديده هاي سطحي وفرايندهاي شكل دهنده ي زمين.

 

 

 

نقشه

تصويري است ازپديده هاي سطح زمين كه به نسبت مورد نياز كوچك شده است .

نقاط هم ارتفاع

نقاطي كه داراي ارتفاع يكسان هستند . ازآن براي به دست آوردن ارتفاع نقاط يك كوه استفاده مي كنند.

خطوط منحني

خطوطي كه نقاط هم ارتفاع را به يكديگرمتصل مي كنند.

اطلس

به مجموعه اي ازنقشه هاكه دريك كتاب جمع آوري شده باشند. «  يكي ازخدايان افسانه اي يونان باستان است. به عقيده ي آن ها اطلس جهان را بردوش داردوآن راحمل مي كند. »

مقياس

ميزان كوچك شدن نقشه رانسبت به اندازه ي واقعي . يا نسبتي است ميان طول هاي حقيقي برروي زمين با همان طول ها برروي نقشه.

فرهنگ جغرافيايي : « دايره المعارف جغرافيايي »

درجغرافيااسامي واصطلاحات زيادي به كارمي رودكه براي آموختن آن هاازكتاب هاي خاصي استفاده مي كنند.

مدل

شكل كوچك شده ي پديده هاي جغرافيايي كه فهم موضوعات جغرافيايي رابراي ماآسان مي كند.

ميزشن

يكي ازمعروف ترين مدل ها درآموزش جغرافيا است كه بااستفاده ازموادّ ساده اي نظيرشن ، ماسه ، خاك يا خاك ارّه ساخته مي شود.

نمودار

ازجمله وسايلي است كه درجغرافيابراي نمايش يامقايسه به كارمي رود. كاراصلي آن نمايش ساده ي اطلاعات جغرافيايي است.

ناهمواري

به همه ي پستي ها وبلندي هايي كه درسطح زمين ديده مي شوند.

قلــه  

بلندترين نقطه ي كوه . مانند اورست باارتفاع 8848 متر بلندترين نقطه ي كره ي زمين.

آتش فشان

خروج موادمذاب ازدرون زمین

آتش فشان فعال

كوهي كه موادمذاب ازدهانه ي آن درحال خروج است .

آتش فشان خاموش

آتش فشاني كه قبلاًفعّال بوده ولي امروزه فعاليتي نداردوازجنس كوه ، چشمه هاي آب گرم وگازهاي گوگردي قابل مشاهده است.

 كوهستان

ناهمواري برجسته ومرتفعي كه معمولاًداراي دامنه هاي تندوقلل برجسته است.

درّه

فاصله ي ميان دورشته كوه يادوقسمت يك كوه . شيارممتدي دركوهستان.

درّه V شكل

دره اي كه مقطع عرضي آن به شكل وي انگليسي مي باشدو دراثرفرسايش آب  ( رود ) به وجود مي آيد. نوع سنگ درتشكيل آن تأثيردارد.

درّه U شكل

دره اي كه مقطع عرضي آن به شكل يو انگليسي كه دراثرفرسايش يخچالي شكل مي گيرد.

فلات

سرزمين هاي بلندوهمواري بادره هاي عميق كه باشيب ملايم به نواحي پست اطراف مشرف مي شودومعمولاًدرلبه ي آن رشته كوه هايي وجوددارد.

يخچال

پهنه هاي وسيع يخي كه ازكوهستان ها به سمت پايين سرازيرمي شوندوبراثرتراكم برف و يخ به وجودمي آيد.

دامنه ي كوه

آن قسمت كوه كه حدفاصل قله وپايين كوه مي باشد.

تپـّـه

ناهمواري كوچكي درسطح زمين كه ازنواحي اطراف خودبلندتروازكوهستان كم ارتفاع تر مي باشد. عمدتاً بين 300 تا 500 مترارتفاع دارد.

پهنه ي برف

دامنه ي پوشيده ازبرف راگويندكه درارتفاعات زيادحتي تاسال آينده باقي مي ماند.

خط الرأس

خط فرضي كه قله هاي رشته كوه هاي يك منطقه رابه هم مربوط مي كند.

رشته كوه

ناهمواري هاي ممتدي كه به صورت زنجيرپشت سرهم كشيده شده اند و داراي ارتفاع يكساني نيستندمانندزاگرس

شاخه ي رود

رودهاي فرعي كه به شاخه ي اصلي مي ريزند.

رود

جريان شديدوطولاني آب كه ازبه هم پيوستن نهرهاي بزرگ وكوچك ايجاد مي شود.

تپه هاي ماسه اي : تلماسه

تپه هايي ازجنس ماسه هاي ريز كه براثرباددرنواحي بياباني جابه جا مي شوند.

پيچان رود : ( مـآندر )

پيچ و خم هاي هلالي شكل كه درمسيررودهاتشكيل مي شود. معمولاً درنواحي پست و جلگه اي شكل مي گيرد.« مآندر نام رودخانه اي درتركيه  »

جلگه

سرزمين هاي همواري كه باشيب كمي به دريايادرياچه ختم مي شوندوازسطح دريابيش از 200 مترارتفاع ندارند.

 دلتا

سرزمين هاي مثلثي شكل كه براثرانباشته شدن موادآبرفتي دردهانه ي رودها به وجود مي آيد. «  دلتا درزبان يوناني یعنی  مثلث »

مصب رود : دهانه ي رود

جايي كه رودبه دريايادرياچه يااقيانوس مي ريزد.

ساحل

قسمتي ازخشكي دركناردريايادركنارهرتوده درسطح آب

خليج

به پيشرفتگي آب درخشكي گفته مي شود و برعكس آن پيشرفتگي خشكي درآب كه به آن دماغه مي گويند.

خــور

به بريدگي هاي كناره ي خليج فارس خورمي گويند. مانند خورموسي ـ خوربهمنشير

چشمه

محل خروج آبي كه درنتيجه ي فرورفتن آب باران وبرف درخاك به وجودمي آيد.

شبه جزيره

سرزميني كه ازسه طرف به آب وازيك طرف به خشكي منتهي مي شود.

دشت

سرزمين كم ارتفاع و همواري كه ازاطراف به كوه ها منتهي مي شود و معمولاً رودي درآن جريان دارد. مرودشت – دشت لوت

رسوب

رودهاموادّتشكيل دهنده ي سطح زمين راتخريب مي كنندوآن هاراباخودحمل كرده ودرنهايت به درياهاواقيانوس ها مي برند.

اين موادرسوب نام دارند.

رسوب گذاري

ته نشين شدن موادّرسوبي درته درياها و اقيانوس ها رارسوب گذاري مي گويند.

فرسايش

عمل تخريب ناهمواري هاي سطح زمين ، حمل موادّحاصل ازآن وبرجاي گذاشتن آن هادرمناطق ديگر رافرسايش مي گويند.

بركه

گاهي رودازمسيرخودمنحرف مي شودومسيرقبلي ازآب رودجداشده وتشكيل يك بركه يادرياچه ي نعلي رامي دهد.

آبشار

آب درمسيرخودممكن است به يك شكستگي برخوردكندياجنس خاك سست باشدوآن رافرسايش داده وازبالابه پايين بريزد.

چين خوردگي

خميدگي لايه هاي رسوبي زمين دراثرنيروهاي دروني كه به طرف بالاوپايين مي باشد.

تاقديس

به خميدگي ياچين خوردگي به سمت بالا تاقديس گفته مي شود.

ناوديس

به خميدگي يا چين خوردگي به سمت پايين ناوديس گفته مي شود.

 زمين لرزه

عبارت است ازلرزش هاي قابل اندازه گيري سطح زمين كه توسط امواج حاصل ازرهاشدن ناگهاني انرژي دردرون زمين به وجود مي آيد.

گسل

شكستگي پوسته ي زمين همراه باجابجايي براثرنيروهاي عمودي كه بررسوبات واردمي شود.

روراندگي

اگرفشارهاي وارده برچين خوابيده زيادباشديك قسمت چين برروي قسمت ديگرچين قرارمي گيرد.

باتوليت

گاهي موادمذاب بالاآمده ودرون پوسته نفوذمي كندامابه سطح زمين نمي رسدوباعث بالاآمدن قسمتي اززمين مي شود.

« برعكس آن  لاكوليت »

پوسته

زمين ازچندلايه تشكيل شده است . پوسته ، جبه ، ماگما « موادمذاب » هسته   پوسته به قسمت خارجي زمين گفته مي شود.

واگرا : هم گرا

صفحات پوسته ي زمين كه ازهم دورمي شوند واگرا و صفحات پوسته ي زمين كه به هم نزديك مي شوند هم گرا مي گويند.

فوران آتش فشانی

بیرون ریختن شدیدموادآتش فشانی به حالت مایع ، جامد ویاگازها ازداخل زمین برروی سطح زمین توسط یک دهانه ی آتش فشانی

بمب هاي آتش فشاني

سنگ هايي كه درضمن پرتاب شكل ويژه اي شبيه بادام دارندبين 10 تا 50 سانتي متر

خاكستر

ذراتي كه قطرشان كمترازيك ميلي متراست .

ابرهاي غليظ گوگردي

گازهاي گوگردي كه به شكل ابردرمي آيند.

لاپیلی

سنگ های کوچک حفره دار( متخلخل ) که ازدهانه ی آتش فشان های انفجاری به بیرون پرتاب می شوند وازبمب های آتش فشانی کوچک تر وازخاکستر بزرگ ترند. گاه به به نام Cinder ياخاکسترهم معروفند.

مخروط جانبي

مخروط هاي كوچكي كه دركنارآتش فشان ها فعاليت مي كنند.

لايه هاي متقاطع : لايه هاي موازي

دريك آتش فشان موادّمذاب به چندصورت دربين لايه ها قرارمي گيرند، به صورت موازي و متقاطع

روانـــه

موادي كه ازآتش فشان درسطح زمين جاري مي شود.

زلزله نگار

دستگاهي براي ثبت شدت و محل وقوع زمين لرزه . « واحداندازه گيري ريشتر »

 درياچه

آب هاي جاري درداخل چاله هايي درروي زمين جمع مي شوندكه به آن درياچه مي گويند.

آبخوان

آب هايي كه به درون توده ي خاك نفوذ مي كننددرزيرناهمواري ها سفره هايي ايجادمي كنند كه به آن آبخوان گويند.

دبي رود

به مقدارآبي كه درمدت يك ثانيه ازجايي معين درمسيررودعبورمي كند، آب دهي ( دبي ) رودمي گويند.

رژيم رود

به تغييرات آب يك روددرمدت يك سال را رژيم رودگويند.

حوضه ي رود

سرزميني راكه يك رودباشعبه هايش درآن جريان داردحوضه ي رودگويند.

خط تقسيم آب

مرزميان حوضه ي يك رودباحوضه ي رودديگرراخط تقسيم آب گويند.

دره ي جوان

درنواحي كوهستاني كه شيب دامنه ها تنداست ورودهاباسرعت جريان دارند،رود،دره هايي تنگ به شكل V مي سازد.

دره ي پير

درجاهايي كه شيب بستررودكم ترمي شودورودبا سرعت كم تري جريان دارد، دره هايي باشيب ملايم ايجادمي شودكه به شكل وي باز است.

جلگه ي آبرفتي

به تدريج ، پس ازگذشت زمان هاي بسيار،روددرنواحي كم شيب ، سطح همواري راباآبرفت هاي خودايجادمي كندكه به آن جلگه ي آبرفتي مي گويند.

سيلاب

زماني كه حجم آب رودآن قدرزيادشودكه ازمجراي خودخارج شودوزمين هاي اطراف رادربرگيرد.

جـــزر

پايين آمدن آب اقيانوس ودريا يا كشيده شدن آب به طرف اقيانوس ودرياراجزرگويند.

مـــدّ

بالاآمدن آب اقيانوس ودرياياكشيده شدن آب به طرف خشكي را مدگويند.

اهله ي قمر

حالت هاي مختلف نور ماه كه دراثر گردش به دورزمين ما مشاهده مي كنيم مانند هلال ، تربيع ، بدر، محاق و...

جريان دريايي

دراقيانوس ها ، رودهايي جريان دارندكه به آن ها جريان دريايي ( اقيانوسي ) مي گويند.

دشتاب : ( ايوان خشكي )

كم عمق ترين بخش اقيانوس است وباشيبي ملايم ازنزديكي ساحل اقيانوس تاعمق 200 متري.

هــوا

به حالت گذراومحلي جودريك جاي معين.

 آب و هوا

به حالت متوسط جودرطول يك ياچندسال . به دما ( درجه ي حرارت ) و با رش بستگي دارد.

هواي شرجي

به هواي گرمي كه رطوبت آن زياد باشد.

زيست بوم

به مجموع پوشش گياهي وجانوري خاصي كه دريك منطقه ي وسيع وعمده ديده مي شود.

ساوان

علفزارهاي بلندباتك درختاني درميان آن ها كه معمولاً محل زندگي حيوانات بزرگ جثه ي علفخواروگوشتخوار مي باشد.

استپ

نوعي پوشش گياهي كه داراي گياهان كوتاه قدودرختچه هاي خارداربافاصله ازهم روييده اند.

مهاجرت

جابه جايي جمعيت به دلايل متفاوت رامهاجرت گويند.

روستاي متمركز

روستاهايي كه درآن خانه هاي روستايي ، قنات ، چشمه ، مسجد، مدرسه و دوريك ميدان ساخته شده باشند.

روستاي پراكنده

روستاهايي كه درآن خانه هاي روستايي ازيك ديگرفاصله دارندوزمين كشاورزي دراين خانه ها قرارگرفته اند.

شاخص

وسيله اي چوبي يا فلزي مي باشدكه به وسيله ي  آن مي توان جهت هاراپيداكرد. ( ظهر شرعي )

قطب نما

تيغه ي مغناطيسي كه براي تعيين جهات جغرافيايي به كارمي رود. باحروف انگليسي نشان داده مي شود.

درتمام اوقات مي توان جهت يابي كرد.

ستاره ي قطبي

ستاره ي درخشاني به موازات قطب شمال ، به كمك يك مجموعه ي هفت ستاره اي به نام دب اكبر قابل تشخيص است.

مــدار

دايره هاي فرضي كه بااستواموازي اندوازصفرتا 90 درجه ي شمالي وازصفرتا90درجه جنوبي كشيده شده اند.

نصف النهار

نيم دايره هاي فرضي كه ازقطب شمال تاقطب جنوب كشيده شده اندوازصفرتا180 درجه ي شرقي و ازصفرتا180 درجه ي غربي كشيده شده اند.

استـــوا

بزرگ ترين مدار فرضي زمين ( طول = 40075 كيلومتر ) كه زمين را به دونيمكره ي شمالي و جنوبي تقسيم مي كند .

نصف النهار مبدأ

نيم دايره ي فرضي كه ازرصدخانه ي گرينويج لندن مي گذرد و زمين را به دوقسمت شرقي و غربي تقسيم مي كند.

نام هاي ديگرآن گرينويج ـ صفردرجه ـ مريدين و…

عرض جغرافيايي

فاصله ي زاويه اي يك نقطه ازمدارخودتا استواراعرض جغرافيايي گويند. ازصفر تا 90 درجه ی شمالی و ازصفر تا 90 درجه ی جنوبی

طول جغرافيايي

فاصله ي زاويه اي يك نقطه از نصف النهارخودتانصف النهارمبدأراطول جغرافيايي گويند. ازصفرتا180 درجه ی شرقی و ازصفرتا 180درجه ی غربی

مختصات جغرافيايي

شناسايي موقعيت نقاط روي كره ي زمين رابرحسب طول و عرض جغرافيايي گويند.

حركت وضعي

حركت زمين به دورخود « 24 ساعت » راحركت وضعي يا چرخشي گويند.

حركت انتقالي

حركت زمين برروي مدارخودبه دورخورشيددرمدت 365 روز و 6 ساعت راحركت انتقالي يامداري گويند.

سال رسمي

تقويم نويسان يك سال را 365 روزكامل مي گيرندكه 6 ساعت ازسال شمسي كم تراست ، بنابراين به سال 365 روزي سال رسمي مي گويند.

سال كبيسه

سال رسمي 6 ساعت ازسال شمسي كوتاه تراست براي جبران اين كمبودهر4 سال يك بار يك روزبه سال رسمي اضافه مي كنند . سال کبیسه 366 روزمی باشد.

اعتدالين

 دردوموقع ازسال دايره ي روشنايي ازدوقطب مي گذردوشب وروزباهم مساوي هستنداين دوموقع اعتدالين نام دارد.

اعتدال بهاري اول فروردين ، اعتدال پاييزي اول مهر ( 12 ساعت شب ، 12 ساعت روز )

انقلابين

دردوموقع ازسال شب و روزاختلاف زيادي باهم دارندبه اين دوموقع انقلابين گويند.

انقلاب تابستاني اول تير( 14 ساعت روز، 10 ساعت شب ) انقلاب زمستاني اول دي ( 14 ساعت شب« شب يلدا » 10 ساعت روز ) 

دايره ي روشنايي

دايره اي كه قسمت روشن زمين راازقسمت تاريك آن جدامي كند.

                             


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: